سلام به همه دوستای گلم بریم سراغ ادامه خاطراتم
اوایل سال 89 بود از شر اعتیاد خلاص شده بودم ولی هنوز بی کار و بدخت و بی پول بودم زنم هم ترکم کرده بود . بچم 1 سالش شده بود ولی من هنوز ندیده بودمش بیشتر از 10 بار خواستم خودکشی کنم ولی جرات شو نداشتم خلاصه با یک مرده فرقی نمیکردم .
یه روز پدرم گفت آموزش و پرورش داره نیرو میگیره منم مشتاقانه افتادم دنبال کارهای استخدام ولی یه مشکلی بود