پرتال آموزشی بازاریابی و فروش

۲۴۱ مطلب با موضوع «موفقیت» ثبت شده است

40 نکته کلیدی از سخنان برایان تریسی

1- با ارزش ترین دارایی ما توانایی کسب درآمد است نه آن پولی که به دست می آوریم. توانایی از دست نمی رود اما پول و ثروت ممکن است بارها از دست برود.

 

2- موفقیت مانند نردبان است و مهارت های ما پله های آن را می سازد، اگر پله ها کامل نباشد، ما نمی توانیم از نردبان بالا برویم.

 

3- پتانسیل انسان آنقدر زیاد است که می توان صد زندگی همزمان داشته باشد. ما می توانیم هر چیزی را بیاموزیم ودر هر امری متخصص شویم.

 

4- آموزش کلید موفقیت است ولی چون سخت و وقت گیر است و بیشتر انسان ها تنبل اند کسی برای یادگیری اهمیت قائل نمی شود.

 

5- امروزه نه تنها باید هوشمندانه کار کرد بلکه باید هوشمندانه وسخت کار کرد تا به ثروت و موفقیت نائل شد.

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی واحدی

ده کشور برتر فناوری‌گرا در جهان

بزرگترین هدف من اینه که ایران صدر نشین این جدول باشه 

پس بیایید تلاش کنیم به امید روزی که ایران رو صدر این جدول ببینم 


فنلاند


با وجود این که فنلاند فقط در دهه ١٩٥٠ در معرض صنعتی‌سازی قرار گرفت، به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین کشورها در جهان محسوب می‌شود. در روابط بین‌المللی برای فن آوری بالا و مراقبت‌های بهداشتی شناخته شده است. وجود محققان برجسته در فنلاند منجربه همکاری‌هایی در زمینه‌هایی مانند بهبود جنگل‌ها، مواد جدید، محیط زیست، شبکه‌های بی‌طرف، دماهای پایین فیزیکی، تحقیقات مغزی، بیوتکنولوژی، تکنولوژی ژنتیکی و ارتباطات شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی واحدی

دختر کشاورز

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود ، پس می داد . کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند …

وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد ، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد ! دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم ، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم ، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد . اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود ، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود .
این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود . در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت . دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت ! ولی چیزی نگفت !

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی واحدی

چسب زخم

دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش‌های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بسته‌های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد: اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم‌هایت را بفروشی آخر ماه کفش‌های قرمز رو برات می‌خرم." دخترک به کفش‌ها نگاه کرد و با خود گفت: یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت ١٠٠ نفر زخم بشه تا ..... و بعد شانه‌هایش را بالا انداخت و راه و افتاد و گفت: نه ..... خدا نکنه ..... اصلآ کفش نمی‌خوام.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی واحدی

گداهای بازاریاب

دو گدا تو یه خیابون شهر رم کنار هم نشسته بودن. یکیشون یه صلیب گذاشته بود جلوش، اون یکی یه ستاره داوود..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی واحدی