در این مطلب، بخشی از پژوهشهای شخصیتشناسی دکتر کریستوفر جرمر را آوردیم تا در میان یافتههایش به دنبال سبک شخصیتی خود بگردید و اشتباهات تصمیمگیری و حل مسئلهتان را بشناسید.
کرم ذهن دارید؟
1. مدام با ذهنتان درگیرید؟
2. با فکر و خیالها خودآزاری میکنید؟
3. در هر شرایطی میخواهید مشکلات را با منطقیترین راه حل کنید؟
4. احساسات در زندگی شما جایی ندارد و حتی مشکلات عاطفی را میخواهید با راههای منطقی و محاسباتی حل کنید؟
اگر کرم ذهن دارید...
آنقدر با احساسات بیگانهاید که با وجود تلاش زیادتان برای حل کردن مشکلات، اغلب اطرافیانتان را آزرده میکنید. شما با تکیه بیش از اندازه به منطق، مدام خود را غرق فکر و خیال میکنید و گاهی برای پیدا کردن یک راهحل ایدهآل آنقدر انرژی میسوزانید که نمیتوانید لذت واقعی عبور از بحران را احساس کنید و البته بهخاطر خستگی و فکرزده بودنتان نمیتوانید دیگران را هم در چنین لذتی شریک کنید. عجیب نیست اگر بار تمام مشکلات زندگی به دوش شما بیفتد. چراکه شما به هوش و توانایی هیچ کس به اندازه عقل و منطق خودتان اعتماد ندارید.
فراموش نکنید...
- همه مشکلات قابل حل نیستند. هرقدر هم که ذهنتان توانمند باشد، بازهم میتوانید تنها برخی چالشها را حل کنید.
- احساسات شاید آشفته و بینظم به نظر برسند اما گاهی بهترین راه برای بیرون آمدن از بحرانها هستند.
- به مشکلات برای حل شدن زمان بدهید. صرف انرژی روانی زیاد تنها توانایی شما برای برداشتن قدمهای موثر را کم میکند.
- گاهی دیگران بیشتر از آنچه به کمک شما نیاز داشته باشند، میخواهند احساساتشان را درک و آرامشان کنید .
پروانه هستید؟
1. به سادگی از چیزها خسته میشوید؟
2. کارها را نیمهکاره رها میکنید و انجام و تمام کردن پروژههای مختلف برایتان غیرقابل تحمل است؟
3. با ثبات میانهای ندارید و مدام از این شاخه به آن شاخه می پرید؟
اگر پروانه هستید
کارنامه زندگی شما پر است از پروژههای نیمه کاره و ناتمام. شما با هیجان زیاد تصمیم میگیرید اما پس از مواجه شدن با اولین سختی از ادامه راه منصرف میشوید و در آرزوی پیدا کردن راهی سادهتر به دنبال کار دیگری میروید. بهخاطر ناتوانیتان در رفتن از یک خط مستقیم، از اغلب همسالانتان عقب ماندهاید و یک دنیا آرزوی ناکام دارید که بهخاطر از این شاخه به آن شاخه پریدنهایتان به آنها نرسیدهاید.
فراموش نکنید:
- خاطراتتان را یک دور مرور کنید. بهخاطر از این شاخه به آن شاخه پریدن چه فرصتهایی را از دست دادهاید و چقدر راه خود را طولانی کردهاید؟
- میدانیم که دست خودتان نیست اما اگر احساس میکنید توان یا تمرکز تمام کردن کاری را ندارید، از حمایت دیگران استفاده کنید.
- به شناسنامهتان نگاه کنید. دیگر زمانی برای تلف کردن نمانده و باید به ثباتی در زندگی خانوادگی، کاری و اجتماعیتان برسید. پس در اولین قدم با شرکت در دورههای یوگا و هوشیاری تمرکزتان را افزایش دهید.
میان زمین و هوایید؟
در لحظه زندگی میکنید و به فکر فردا نیستید؟
نمیتوانید خودتان را به یک چیز متعهد کنید؟
آدمهای دیگر فکر میکنند شما بیخیالید؟
نمیتوانید تصمیم بگیرید و موضوعات زندگیتان را اولویتبندی کنید؟
اگر میان زمین و هوایید...
برای شما نه گذشته معنایی دارد و نه آینده. به همین دلیل نه از پیشامدهای گذشته درس میگیرید و نه خود را برای رخدادهای آینده آماده میکنید. از نظر دیگران شما فردی شاد و آرام هستید اما آماده نبودتان برای مواجهه با مشکلات احتمالی و چالشهای پیش رو به شما اجازه نمیدهد که واقعا شاد و آرام باشید. شما برای خلاص شدن از فکر و خیال، مشکلات را حل نمیکنید بلکه به مکانیسم دفاعی انکار متوصل میشوید و بدون حل کردن سختیهای زندگیتان از آنها رو برمیگردانید.
فراموش نکنید:
- مراقب باشید آسانگیری شما به مرز بیخیالی وارد نشود و باعث از دست دادن موقعیتهایتان نشود. آرامش داشتن عالی است اما گاهی آرامش در گرو برداشتن قدمهای موثر است نه یکجا نشستن و بیتفاوتی.
- قبل از آنکه یک لحظه دیگر از زندگیتان را بگذرانید، باید این واقعیت را باور کنید که عقربههای ساعت سریع میچرخند و صفحه تقویمی که خط میخورد دیگر برنمیگردد. زندگی در لحظه عالی است اما به شرط آنکه چشمانداز آینده را نادیده نگیرید و بدون از دست دادن حال برای روزهای بعدی آماده شوید.
معلم اخلاقید؟
به راحتی در مورد آدمها قضاوت میکنید؟
مرزهای محکم و غیرقابل انعطافی در مورد خوبی و بدی دارید؟
وقتی آدمها مطابق مرزهای شما رفتار نمیکنند، در مقابلشان جبهه میگیرید و رویشان برچسب میزنید؟
از خودتان مراقبت نمیکنید چون به نظرتان افراطی و خودخواهانه است؟
اگر معلم اخلاقید...
- برای شما جهان تنها در چند جمله تعریف میشود و اگر آدمهای دیگر هم تعریفی مشابه شما نداشته باشند، از آنها ناامید میشوید.
- شما زندگی سختی دارید. مدام با ذرهبین به رفتارها و افکار دیگران خیره میشوید و در ذهنتان آنها را تحلیل میکنید و انرژیای را که باید صرف آرامش و بهبود زندگی خودتان بکنید، بیهوده در این موارد صرف میکنید. ابعاد مثبت و دوستداشتنی آدمها برایتان در اولویت نیست و کافی است رفتاری که از نظرتان اشتباه است را از سوی آنها ببینید تا سختگیرانه دورشان را خط بکشید و خود را از رابطهای که جنبههای مثبتی هم میتوانست داشته باشد، محروم کنید.
فراموش نکنید
- نگاهی به خودتان بیندازید. آیا اشتغال ذهنی مداومی که بهخاطر رفتار و سبک زندگی دیگران برای خود ایجاد کردهاید، شما را آزار نمیدهد؟ همه ما ابعاد ناخوشایندی هم در شخصیتمان داریم و در شرایط سخت خیلی از قانونها را رعایت نمیکنیم. پس تا در جایگاه دیگران قرار نگرفتهاید و دنیا را از دریچه دید آنها ندیدهاید، روی رفتارهایشان برچسب نزنید.
- زندگی خودتان را آنطور که دوست دارید اداره کنید اما از دیگران انتظار نداشته باشید بهخاطر شما و شبیه شما زندگی کنند. با چنین انتظاری شما تنها حلقه آدمهای اطرافتان را تنگتر خواهید کرد.
با کمک پرسشنامه زیر درعرض چند دقیقه از میزان اثرگذاری خودآگاه شوید
پرسشنامه خود اثربخشی که توسط شیرر و مادوکس تهیه شده، احساسات و واکنش های افراد را در موقعیت های مختلف زندگی توصیف می کند. برای پاسخگویی، هر جمله را با دقت بخوانید و مشخص کنید که تا چه حد با هر جمله موافق هستید. برای این کار از یک مقیاس 14 درجه ای استفاده کنید که در آن عدد 1 نشاندهنده «کاملا مخالف» و عدد 14 نشاندهنده «کاملا موافق» است.
1- وقتی برنامه ریزی می کنم مطمئن هستم که از عهده انجام آن برمی آیم.
2- یکی از مشکلات من این است که سر موقع، کار را انجام نمی دهم.
3- اگر نتوانم کاری را در نوبت اول انجام دهم، آنقدر تلاش می کنم که بتوانم آن را انجام بدهم.
4- وقتی اهدافی مهم برای خود تعیین می کنم، به ندرت به آنها دست پیدا می کنم.
5- کارها را ناتمام رها می کنم.
6- از مواجهه با مشکلات خودداری می کنم.
7- اگر چیزی خیلی پیچیده به نظر برسد، حتی زحمت امتحان کردن آن را نیز به خود نمی دهم.
8- وقتی مجبور باشم کار ناخوشایندی را انجام دهم، آنقدر آن را پیگیری می کنم تا به پایان برسانم.
9- وقتی تصمیم می گیرم کاری را انجام دهم، بی درنگ آن را انجام می دهم.
10- وقتی دارم چیز جدیدی یاد می گیرم، اگر از همان اول موفق نشوم، زود آن را رها می کنم.
11- وقتی مشکلات پیش بینی نشده ای اتفاق می افتد به خوبی با آنها مواجه می شوم.
12- از تلاش برای آموختن چیزهای جدیدی که سخت به نظر می رسند، خودداری می کنم.
13- شکست باعث می شود سخت تر تلاش کنم.
14- به توانایی خود در انجام کارها اطمینان دارم.
15- من متکی به خود هستم.
16- به راحتی دلسرد می شوم.
17- به نظر می رسد قادر نباشم با اکثر مشکلاتی که در زندگی پیش می آید، مقابله کنم.
18- برایم دشوار است که دوستان جدیدی پیدا کنم.
19- اگر از کسی خوشم بیاید، به جای اینکه منتظر شوم او به سراغ من بیاید، من به سراغ او می روم.
20- اگر از کسی خوشم بیاید ولی دوست شدن با او دشوار باشد زود او را رها می کنم.
21- اگر با کسی دوست شوم که نسبت به من بی اعتنایی کند، زود دلسرد نمی شوم.
22- در مناسبت های اجتماعی، نمی توانم به خوبی خودم را اداره کنم.
23- من دوستان خودم را به خاطر توانایی هایی که در دوستیابی دارم پیدا کرده ام.
نمره گذاری
ابتدا نمره سوالات شماره 2، 4، 5، 6، 7، 10، 11، 12، 14، 16، 17، 18، 20 و 22 را معکوس کنید. سپس با محاسبه حاصل جمع نمرات، نمره خود را در اثربخشی به دست آورید. البته می توانید نمره خود را در دو زیرمقیاس «خود اثربخشی کلی» شامل سوالات 1 تا 17 و «خود اثربخشی اختصاصی» شامل سوالات 18 تا 23 نیز محاسبه کنید.
تفسیر نتایج
اگر در این آزمون نمره بالا به دست آورده اید، احتمالا به توانایی خودتان در ایجاد تحول در زندگی و دستیابی به اهداف تان اطمینان داشته و نسبت به کسانی که در این آزمون نمره پایین کسب کرده اند، به موفقیت های بیشتری می رسید.
برای اینکه دیگران تواناییهایتان را باور کنند قبل از هر چیز باید خودتان به مهارتهای وجودیتان ایمان داشته باشید
برای اینکه همه اطرافیان و آدمهای اطرافتان روی حرف شما حساب کنند و به عبارت سادهتر جدی فرضتان کنند باید مجهز به اعتماد بهنفس باشید، اما رسیدن به اعتماد بهنفس هم یکشبه ممکن نیست. دکتر رسولیان برایتان از تکنیکهای باورپذیری و افزایش اعتماد بهنفس میگوید که میخوانید.
اول خودتان را جدی بگیرید
برای اینکه دیگران شما را جدی بگیرند ابتدا باید خودتان شخصیت وجودیتان را جدی بگیرید و خودتان را باور داشته باشید. برای رسیدن به این هدف از 2 وجه بیرونی و درونی میتوان این موضوع را تحت بررسی قرارداد که در این مورد وجه درونی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. اگر بخواهیم از بعد درونی به این موضوع نگاه کنیم باید روند افکار و احساساتمان را تغییر دهیم. فردی موفق است که واقعبین باشد و مسئولیت رفتارهای خود را بپذیرد. برای مثال اگر در جایی مرتکب اشتباه شد آن را قبول کند و در جهت اصلاح آن برآید. چنین شخصی خود را باور دارد و این دلیل موفقیت او است.
فرار از رنج روانی
فردی که تواناییهای خود را باور نداشته باشد به دستاوردهایی که آرزویش را دارد نمیرسد. چنین شخصی واقعبین نیست و به همین دلیل مسئولیت خطاهای خود را نمیپذیرد چون فکر می کند اگر اشتباهات را گردن بگیرد باعث بروز نوعی درد و رنج ذهنی و روانی در خود میشود. به همین دلیل این گروه از افراد ترجیح میدهند برای فرار از واقعیت، دیگران و شرایط بیرونی را تنها دلیل اشتباهاتشان معرفی و با این کار خود را از فشار روانی خلاص کنند.
در این شرایط اینطور برای خودشان توجیه میکنند که چون دیگران آنها را باور نکردهاند آنها هم به موفقیت دست پیدا نکردهاند. اما بهتر است این سوال را بپرسیم: «آیا خود شما توانستهاید خودتان و تواناییهایتان را باور کنید که انتظار آن را از دیگران دارید؟»
تکنیکهای باورپذیری
تکنیکهایی وجود دارد که از طریق آن میتوان اعتماد بهنفس را در افراد تقویت کرد و خودباوری را در آنها افزایش داد. یکی از این تکنیکها این است که افراد کار خود را جدی بگیرند. برای مثال به کوچکترین کاری که انجام میدهند اهمیت دهند و آن را جدی در نظر بگیرند. وقتی درون ذهنمان اینگونه فکر میکنیم که کارهایی که انجام میدهیم چندان مهم نیست و جزو کارهای ارزشمند به حساب نمیآید، تاثیر زیادی در عدم باورپذیریمان دارد و در واقع باعث ایجاد حلقه معیوبی میشود؛ یعنی در فرد این حس به وجود میآید که نه خود ارزشمند است و نه کاری که انجام میدهد اهمیت دارد.
در نتیجه این افکار حس باورپذیریمان کم میشود و سطح خود و تواناییهایمان را پایین میآوریم. در حالی که اگر هر شخصی وظیفه و مسئولیتی که برعهده میگیرد را جدی و مهم تلقی کند، جایگاه اجتماعیاش افزایش پیدا میکند.
وانمود کنید اعتماد بهنفس دارید
نحوه صحبت کردن و حرکات بدن یکی دیگر از راههایی است که میتوان از طریق آن در دیگران تاثیر گذاشت و به اصطلاح کاری کرد که اطرافیان شما را جدی در نظر آورند. تحقیقاتی که در این زمنیه انجام شده نشان داده افرادی که اعتماد بهنفس بالایی دارند معمولا سرشان را بلند میکنند، نگاه چشمی متداومتری با دیگران برقرار و با صدای بلند صحبت میکنند. دقیقا حالات این گروه از افراد شبیه ورزشکاری است که گلی را به ثمر رساند.
حتی نتایج نشان داد با انجام تقلیدی این حرکات هورمونهای تستوسترون (ترشح این هورمون هنگام قدرت افزایش مییابد) و کورتیزول (هنگام استرس افزایش پیدا میکند) در بدن انسان با تغییراتی همراه خواهد شد. یعنی تغییرات هورمونی این گروه از افراد که به تقلید یا تظاهر اعتماد بهنفس میپردازند، شبیه کسی بوده که در واقعیت اعتماد بهنفس بالایی داشته است. بنابراین با بهکارگیری این تکنیکها یعنی بلند صحبت کردن و با اعتماد بهنفس رفتار کردن، میتوانیم حس باورپذیری را در خودمان ایجاد و تقویت کنیم و با این راهحل اطرافیان نیز ما را جدی خواهند گرفت.