علل تنبلی ، بی ارادگی ، عدم پشتکار :
شاید شما هم بارها تصمیم جدی برای انجام کاری گرفته اید ولی آن را
نیمه کاره رها کرده اید! و با خودتان گفته اید من بی اراده هستم ، تنبل هستم یا دیگران شما را فردی می دانند که درکارتان پشتکار و ثبات لازم را ندارید.
در این یادداشت و یادداشت بعدی سعی می شود به صورت اجمالی
علل کاهلی ، سستی و عدم اراده جمعبندی گردد و با شناخت
علت تنبلی،می توان در رفع آن کوشید.متاسفانه همه گیری( شیوع )
این مسئله مخصوصا در بین جوانان و نوجوانان بالاست.
علل نداشتن اراده محکم :
1 - کمال گرایی
کمال گرایی موجب می شود که بخواهیم کاری را بدون عیب و نقص انجام دهیم . لذا با مشاهده کوچکترین نقطه ضعفی ، از کارمان
دست می کشیم و رها می کنیم و آنرا به حساب بی ارادگی می گذاریم .
همچنین ما از خودمان دو نوع تصور داریم:
یک - آنچه که در عالم واقع هستیم ( خود واقعی )
دو - آنچه که به صورت ایده ال و آرمانی می خواهیم باشیم (خود ایده آل)
بیشتر افراد این دو نوع “ خود “ را با هم مخلوط می کنند و
قادر به بازشناسی آن دو نیستند. افراد کمال گرا خود ایده آلی یا آرمانی را بسیار بالا می گیرند و توجه کمی به خود واقعی اشان دارند. لذا با تلاشهایشان قادر نیستند این فاصله را پر کنند و به آرزوهایشان جامه عمل بپوشانند ، لذا کار را نیمه کاره تمام می کنند و آنرا به حساب بی ارادگی و عدم پشتکار می گذراند . این افراد می بایست با توجه به
توانائی های واقعی و موجودشان ، اهدافی متناسب با توانشان را انتخاب کنند که با تلاش متعارف بتوانند به آن دست یابند.
(برای مطالعه بیشتر در خصوص خصوصیات افراد کمال گرا اینجا کلیک کنید)
2 - هیجان مداری به جای عقل مداری :
بیشتر افراد عادت دارند در لحظات برانگیختگی هیجانی و عاطفی
مثل خشم ، ترس ، شهوت ، اضطراب ، غم ، شادی و ... تصمیم های افراطی بگیرند. لذا با پایان یافتن آن هیجان زودگذر ، انرژی لازم برای ادامه کار نیز از بین می رود و فرد از ادامه کار باز می ماند. در عوض اگر فرد تصمیم گیری خود را به وقت مناسبی موکول کند که با توجه و تمرکز و به صورت مستدل و همه جانبه تصمیمی را اتخاذ کند ، آنگاه با توجه به نقاط ضعف و قوت تصمیم خود برنامه ای عملی را، در جهت رسیدن به آن اهداف پیش بینی خواهد کرد و این به ثبات عمل وی کمک خواهد کرد.
3 - تاثیر پذیری از مشوق های بیرونی و ضعف انگیزه ( درونی )
شاید تجربه کرده باشید که تحت تاثیر یک سخنران حرفه ای یا یک کتاب
به انجام کاری بر انگیخته شده اید. ولی پس از مدتی ، همه را کنار
گذاشته اید. و خود را بی اراده خوانده اید . در حالیکه مشوق های بیرونی وقتی می توانند تاثیر پایدار بر فرد بگذارند که فرد انگیزه لازم و کافی را
جهت انجام کاری داشته باشد. همچنین سایر شرایط فراهم باشد.
فرض کنید فردی که سیر است ( انگیزه گرسنگی ندارد) را با به به و چه چه به سوی یک غذای لذید و خوشمزه راندیم .ولی پس از خوردن چند لقمه آن را به کنار می گذارد. در صورتیکه با برانگیختن انگیزه (ایجاد گرسنگی )
در فرد ، با کمترین تشویقی فرد به سوی غذا می رود و تا سیر شدن کامل نیز، آن را می خورد.
به عنوان مثال شاید فردی را دیده باشید که برای یکساعت مطالعه
هزار بهانه می گیرد و خوابش می برد ، همین فرد در همان زمان در یک پارتی شبانه حاضر می شود و گاهی تا صبح بیدار می ماند.
این به خاطر آن است که فرد انگیزه های آنی لذت طلب خود را سیراب می کند. در حالیکه انگیزه های دیگر وی دور از دسترس و نسیه می باشد.
خلاصه اینکه ما قبل از اقدام به یک فعالیت ، باید از انگیزه واقعی خود آگاه باشیم و ببینم منظور ما از آن فعالیت ، کسب چه هدفی و به چه منظوری هست. (بحث انگیزه ها مفصل است که در آینده به این مهم می پردازیم )
4 - رعایت نکردن علل زیر بنائی اراده :
برای بوجود آمدن اراده نیاز به علل زیر بنائی آن است چونکه اراده معلول است نه علت.
اگر اراده اتان شکست پذیر است به دنبال علل آن باشید. مثل عدم انگیزه ، بی برنامگی ، اعتیاد راحتی ، و سایر علل که در این یادداشت و یادداشت بعدی شرح داده می شود.
ادامه دارد....
در این مطلب، بخشی از پژوهشهای شخصیتشناسی دکتر کریستوفر جرمر را آوردیم تا در میان یافتههایش به دنبال سبک شخصیتی خود بگردید و اشتباهات تصمیمگیری و حل مسئلهتان را بشناسید.
کرم ذهن دارید؟
1. مدام با ذهنتان درگیرید؟
2. با فکر و خیالها خودآزاری میکنید؟
3. در هر شرایطی میخواهید مشکلات را با منطقیترین راه حل کنید؟
4. احساسات در زندگی شما جایی ندارد و حتی مشکلات عاطفی را میخواهید با راههای منطقی و محاسباتی حل کنید؟
اگر کرم ذهن دارید...
آنقدر با احساسات بیگانهاید که با وجود تلاش زیادتان برای حل کردن مشکلات، اغلب اطرافیانتان را آزرده میکنید. شما با تکیه بیش از اندازه به منطق، مدام خود را غرق فکر و خیال میکنید و گاهی برای پیدا کردن یک راهحل ایدهآل آنقدر انرژی میسوزانید که نمیتوانید لذت واقعی عبور از بحران را احساس کنید و البته بهخاطر خستگی و فکرزده بودنتان نمیتوانید دیگران را هم در چنین لذتی شریک کنید. عجیب نیست اگر بار تمام مشکلات زندگی به دوش شما بیفتد. چراکه شما به هوش و توانایی هیچ کس به اندازه عقل و منطق خودتان اعتماد ندارید.
فراموش نکنید...
- همه مشکلات قابل حل نیستند. هرقدر هم که ذهنتان توانمند باشد، بازهم میتوانید تنها برخی چالشها را حل کنید.
- احساسات شاید آشفته و بینظم به نظر برسند اما گاهی بهترین راه برای بیرون آمدن از بحرانها هستند.
- به مشکلات برای حل شدن زمان بدهید. صرف انرژی روانی زیاد تنها توانایی شما برای برداشتن قدمهای موثر را کم میکند.
- گاهی دیگران بیشتر از آنچه به کمک شما نیاز داشته باشند، میخواهند احساساتشان را درک و آرامشان کنید .
پروانه هستید؟
1. به سادگی از چیزها خسته میشوید؟
2. کارها را نیمهکاره رها میکنید و انجام و تمام کردن پروژههای مختلف برایتان غیرقابل تحمل است؟
3. با ثبات میانهای ندارید و مدام از این شاخه به آن شاخه می پرید؟
اگر پروانه هستید
کارنامه زندگی شما پر است از پروژههای نیمه کاره و ناتمام. شما با هیجان زیاد تصمیم میگیرید اما پس از مواجه شدن با اولین سختی از ادامه راه منصرف میشوید و در آرزوی پیدا کردن راهی سادهتر به دنبال کار دیگری میروید. بهخاطر ناتوانیتان در رفتن از یک خط مستقیم، از اغلب همسالانتان عقب ماندهاید و یک دنیا آرزوی ناکام دارید که بهخاطر از این شاخه به آن شاخه پریدنهایتان به آنها نرسیدهاید.
فراموش نکنید:
- خاطراتتان را یک دور مرور کنید. بهخاطر از این شاخه به آن شاخه پریدن چه فرصتهایی را از دست دادهاید و چقدر راه خود را طولانی کردهاید؟
- میدانیم که دست خودتان نیست اما اگر احساس میکنید توان یا تمرکز تمام کردن کاری را ندارید، از حمایت دیگران استفاده کنید.
- به شناسنامهتان نگاه کنید. دیگر زمانی برای تلف کردن نمانده و باید به ثباتی در زندگی خانوادگی، کاری و اجتماعیتان برسید. پس در اولین قدم با شرکت در دورههای یوگا و هوشیاری تمرکزتان را افزایش دهید.
میان زمین و هوایید؟
در لحظه زندگی میکنید و به فکر فردا نیستید؟
نمیتوانید خودتان را به یک چیز متعهد کنید؟
آدمهای دیگر فکر میکنند شما بیخیالید؟
نمیتوانید تصمیم بگیرید و موضوعات زندگیتان را اولویتبندی کنید؟
اگر میان زمین و هوایید...
برای شما نه گذشته معنایی دارد و نه آینده. به همین دلیل نه از پیشامدهای گذشته درس میگیرید و نه خود را برای رخدادهای آینده آماده میکنید. از نظر دیگران شما فردی شاد و آرام هستید اما آماده نبودتان برای مواجهه با مشکلات احتمالی و چالشهای پیش رو به شما اجازه نمیدهد که واقعا شاد و آرام باشید. شما برای خلاص شدن از فکر و خیال، مشکلات را حل نمیکنید بلکه به مکانیسم دفاعی انکار متوصل میشوید و بدون حل کردن سختیهای زندگیتان از آنها رو برمیگردانید.
فراموش نکنید:
- مراقب باشید آسانگیری شما به مرز بیخیالی وارد نشود و باعث از دست دادن موقعیتهایتان نشود. آرامش داشتن عالی است اما گاهی آرامش در گرو برداشتن قدمهای موثر است نه یکجا نشستن و بیتفاوتی.
- قبل از آنکه یک لحظه دیگر از زندگیتان را بگذرانید، باید این واقعیت را باور کنید که عقربههای ساعت سریع میچرخند و صفحه تقویمی که خط میخورد دیگر برنمیگردد. زندگی در لحظه عالی است اما به شرط آنکه چشمانداز آینده را نادیده نگیرید و بدون از دست دادن حال برای روزهای بعدی آماده شوید.
معلم اخلاقید؟
به راحتی در مورد آدمها قضاوت میکنید؟
مرزهای محکم و غیرقابل انعطافی در مورد خوبی و بدی دارید؟
وقتی آدمها مطابق مرزهای شما رفتار نمیکنند، در مقابلشان جبهه میگیرید و رویشان برچسب میزنید؟
از خودتان مراقبت نمیکنید چون به نظرتان افراطی و خودخواهانه است؟
اگر معلم اخلاقید...
- برای شما جهان تنها در چند جمله تعریف میشود و اگر آدمهای دیگر هم تعریفی مشابه شما نداشته باشند، از آنها ناامید میشوید.
- شما زندگی سختی دارید. مدام با ذرهبین به رفتارها و افکار دیگران خیره میشوید و در ذهنتان آنها را تحلیل میکنید و انرژیای را که باید صرف آرامش و بهبود زندگی خودتان بکنید، بیهوده در این موارد صرف میکنید. ابعاد مثبت و دوستداشتنی آدمها برایتان در اولویت نیست و کافی است رفتاری که از نظرتان اشتباه است را از سوی آنها ببینید تا سختگیرانه دورشان را خط بکشید و خود را از رابطهای که جنبههای مثبتی هم میتوانست داشته باشد، محروم کنید.
فراموش نکنید
- نگاهی به خودتان بیندازید. آیا اشتغال ذهنی مداومی که بهخاطر رفتار و سبک زندگی دیگران برای خود ایجاد کردهاید، شما را آزار نمیدهد؟ همه ما ابعاد ناخوشایندی هم در شخصیتمان داریم و در شرایط سخت خیلی از قانونها را رعایت نمیکنیم. پس تا در جایگاه دیگران قرار نگرفتهاید و دنیا را از دریچه دید آنها ندیدهاید، روی رفتارهایشان برچسب نزنید.
- زندگی خودتان را آنطور که دوست دارید اداره کنید اما از دیگران انتظار نداشته باشید بهخاطر شما و شبیه شما زندگی کنند. با چنین انتظاری شما تنها حلقه آدمهای اطرافتان را تنگتر خواهید کرد.