پرتال آموزشی بازاریابی و فروش

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سخنرانی انگیزشی» ثبت شده است

11 نکته در مورد زبان بدن حین مذاکره

مذاکره کردن موفق چیزی بیشتر از فقط گفتن کلمات درست است. برخورداری از زبان بدن (Body Language) مسلط یکی از ضروری ترین تاکتیکهای بیزینس بوده و سالها مورد تحقیق قرار گرفته است ولی استفاده درست از آن می‌تواند برای افراد چالشی بزرگ باشد. از ۱۱ کارآفرین موفق شورای کارآفرینان جوان آمریکا (YEC) در مورد بهترین شیوه‌هایی که در استفاده از زبان بدن خود به کار می‌برند پرسیده شده است و این نکات مطرح شده اند:

۱. حرکات طرف مقابل را زیر نظر بگیرید.

زیر نظر گرفتن حرکات طرف مقابل یعنی سعی کنید زبان بدن، تن صدا و رفتار وی را تفسیر کنید. مثلا اگر فرد روبرو به صحبتهای شما علاقه مند شده باشد به جلو خم شده و حرکات شما را دنبال خواهد کرد. و اگر به پشت تکیه دهد و دست به سینه بنشیند سعی کنید راهی را برای بازگرداندن توجه وی پیدا کرده و متوجه شوید که چه چیزی اشتباه است.

۲.سرتان را به علامت تأیید تکان دهید.

این نکته از زبان بدن باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا بدست آمده است: حتی وقتی که او درگیر بحث انتقادی یا مخالفت شدید افراد با خود است سرش را تکان داده و تماس چشمی اش را با طرف مقابل حفظ می کند. انجام این کار در مذاکرات تنش را از بین برده و حتی در حین بحثهای شدید باعث همگرایی می شود.

۳. به دستان خود توجه کنید.

افراد وقتی عصبی هستند یا استرس دارند معمولاً از دستهایشان مشخص است. وقتی در حال مذاکره هستید مطمئن باشید که دستانتان اعتماد به نفس و ثبات را مخابره می کند. بی‌قراری یا قفل کردن دستها به هم نشان می‌دهد که شما عصبی هستید. طرف مقابل ممکن است از این نکته استفاده کند. وقتی می‌خواهید با اعتماد به نفس نکته‌ای را بگویید سعی کنید دستانتان را کمی زیر سینه خود قرار داده و انگشتانتان را به هم نزدیک کنید.

۴. پاهایتان را محکم روی زمین قرار دهید.

صورت شما، سر و دستانتان بخشهایی از بدنتان هستند که کاملاً واضح است که باید در حین مذاکره کنترل شوند، ولی پاها چه؟ پاهایتان را محکم روی زمین قرار دهید تا آرامش خود را نشان دهید. این کار همچنین به طرف مقابل اطمینان می‌دهد که شما دمدمی مزاج نیستید و قرار نیست با او لجبازی کنید. این به خود شما هم اعتماد به نفس می دهد.

۵. بدنتان را ریلکس کنید.

مذاکره می‌تواند تنش زا باشد، بنابراین حالت مناسبی را که بدنتان در آن ریلکس باشد پیدا کنید تا تنش را کاهش دهید.این زبان بدن را با زبان نرم و آرام و دوستانه صحبت کردن تکمیل کنید. این به ساختن اعتماد بین دو طرف کمک کرده و به مذاکرات موثرتر می انجامد.

۶. لبخند را فراموش نکنید.

این مهم است که محیط خیلی پر تنش نشود. برای رسیدن به توافقی موفق که به مدت زیادی پایدار بماند راهی وجود ندارد جز اینکه هر دو طرف با هم دوستانه برخورد کنند.

۷. گارد باز بگیرید.

خود را جذاب و خوشایند نشان دهید. تکیه داده و علاقه مندانه رفتار کنید و گارد خود را باز بگذارید. افراد تمایل دارند تا احساس کنند که به توافق دلخواهشان خواهند رسید، ( یا حداقل حتی اگر به تمام اهدافشان نرسند بخشی از منافعشان تأمین خواهد شد.) آن‌ها ممکن است دقیقاً به آنچه که می‌خواهند نرسند ولی می‌خواهند مطمئن شوند که طرف مقابل به احساسات و افکار آن‌ها در مورد موضوع مورد بحث در مذاکره واقف است، وگرنه کنار خواهند کشید.

۸. خود را عصبی نشان ندهید.

در حین مذاکره بی‌قرار نباشید. هر نشانه ای که شما را عصبی یا مضطرب نشان دهد می‌توان برای شما پرچم قرمز باشد.پاهای خود را تکان ندهید و روی زمین نکوبید، صورت خود را نیز زیاد لمس نکنید. شما می‌خواهید در مقابل طرف مذاکره تان آرام و با اعتماد به نفس به نظر برسید.

۹.حالت چهره خود را آشکار نکنید.

یک چهره به اصطلاح Poker Face(چهره ای که افراد در هنگام بازی پوکر باید به خود بگیرند تا طرف مقابل آن‌ها متوجه احساس آن‌ها نشده و نتواند بازی آن‌ها را بخواند) برای شما لازم است. هرگز مانند یک قهرمان مذاکره نکنید مگر اینکه اسلحه در دستتان باشد. کار خود را انجام دهید، اطلاعات و مدارک محکم در دست داشته باشید و دستتان را برای آن‌ها رو نکنید.

۱۰. شکیبایی نشان دهید.

در حین مذاکره وانمود کنید که با مادربزرگتان در حال حرف زدن هستید. باید خیلی متمرکز شوید چون او آرام حرف می‌زند و مطمئناً لازم است که برای توضیح حرفهایتان صبور باشید چون موضوعاتی که برای شما واضح است (مثل فیسبوک و برنامه‌های موبایل) احتمالاً برای مادربزرگتان غریب است. لبخند هم زیاد بزنید. روی طرف مقابل متمرکز شوید و به نیازهای او توجه کنید.

۱۱.تماس چشمی خود را حفظ کنید.

اگرچه فاکتورهای زبان بدن دیگری نیز وجود دارند که ممکن است باعث شوند مهارتهای مذاکره شما محدود شود، اما زیانبارترین آن‌ها خدشه در تماس چشمی است. این مثل معروف که می‌گوید چشمها دروازه نفوذ به عمق افراد هستند در مورد ارتباطات مؤثر نیز صادق است. عدم حفظ تماس چشمی تلقی راحت نبودن و کمبود اعتماد به نفس و اطمینان را به طرف مقابل می‌دهد و این نقطه ضعف بزرگی برای یک مذاکره کننده خوب است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی واحدی

سمینار دکتر احمد حلت

در دنیای مریخی‌ها و ونوسی‌ها چه می‌گذرد...! ۵۰% تخفیف برای شرکت در سمینار جذاب وکاربردی زنان مریخی مردان ونوسی سخنران دکتر احمد حلت مدیر مسول مجله موفقیت همین الان ثبت نام کنید

- مدت سخنرانی: ۳ ساعت
- ساعت اجراء: از ۱۷ عصر الی ۲۰شب
- سخنران: دکتر حلت مدیر مسول مجله موفقیت
- زمان برگزاری: ۱۸ بهمن
- سرفصل‌ها: 
تفاوت‌های شخصیتی یکدیگر را بیاموزید
چگونه با اقتدار در دل همسرتان نفوذ کنید
در دنیای مریخی‌ها و ونوسی‌ها چه می‌گذرد
- محل برگزاری سمینار: شهرک غرب بلوار دریا روبروی پارک دلاوران سالن اندیشه معلم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی واحدی

شخصیت شناسی (با خودت چند چندی؟)

در این مطلب، بخشی  از پژوهش‌های شخصیت‌شناسی دکتر کریستوفر جرمر  را آوردیم تا در میان یافته‌هایش به دنبال سبک شخصیتی خود بگردید و اشتباهات تصمیم‌گیری و حل مسئله‌تان را بشناسید.

کرم ذهن دارید؟
1. مدام با ذهن‌تان درگیرید؟
2. با فکر و خیال‌ها خودآزاری می‌کنید؟
3. در هر شرایطی می‌خواهید مشکلات را با منطقی‌ترین راه حل کنید؟
4. احساسات در زندگی شما جایی ندارد و حتی مشکلات عاطفی را می‌خواهید با راه‌های منطقی و محاسباتی حل کنید؟

شخصیت شناسی,سبک شخصیتی, شخصیت‌های دردسرساز

اگر کرم ذهن دارید...
آنقدر با احساسات بیگانه‌اید که با وجود تلاش زیادتان برای حل کردن مشکلات، اغلب اطرافیان‌تان را آزرده می‌کنید. شما با تکیه بیش از اندازه به منطق، مدام خود را غرق فکر و خیال می‌کنید و گاهی برای پیدا کردن یک راه‌حل ایده‌آل آنقدر انرژی می‌سوزانید که نمی‌توانید لذت واقعی عبور از بحران را احساس کنید و البته به‌خاطر خستگی و فکرزده بودن‌تان نمی‌توانید دیگران را هم در چنین لذتی شریک کنید. عجیب نیست اگر بار تمام مشکلات زندگی به دوش شما بیفتد. چراکه شما به هوش و توانایی هیچ کس به اندازه عقل و منطق خودتان اعتماد ندارید.

فراموش نکنید...
-  همه مشکلات قابل حل نیستند. هرقدر هم که ذهن‌تان توانمند باشد، بازهم می‌توانید تنها برخی چالش‌ها را حل کنید.
- احساسات شاید آشفته و بی‌نظم به‌ نظر برسند اما گاهی بهترین راه برای بیرون آمدن از بحران‌ها هستند.
-  به مشکلات برای حل شدن زمان بدهید. صرف انرژی روانی زیاد تنها توانایی شما برای برداشتن قدم‌های موثر را کم می‌کند.
-  گاهی دیگران بیشتر از آنچه به کمک شما نیاز داشته باشند، می‌خواهند احساسات‌شان را درک و آرام‌شان کنید .

پروانه هستید؟
1. به سادگی از چیزها خسته می‌شوید؟
2. کارها را نیمه‌کاره رها می‌کنید و انجام و تمام کردن پروژه‌های مختلف برای‌تان غیرقابل تحمل است؟
3. با ثبات میانه‌ای ندارید و مدام از این شاخه به آن شاخه می پرید؟

اگر پروانه هستید
کارنامه زندگی شما پر است از پروژه‌های نیمه کاره و ناتمام. شما با هیجان زیاد تصمیم می‌گیرید اما پس از مواجه شدن با اولین سختی از ادامه راه منصرف می‌شوید و در آرزوی پیدا کردن راهی ساده‌تر به دنبال کار دیگری می‌روید. به‌خاطر ناتوانی‌تان در رفتن از یک خط مستقیم، از اغلب همسالان‌تان عقب مانده‌اید و یک دنیا آرزوی ناکام دارید که به‌خاطر از این شاخه به آن شاخه پریدن‌های‌تان به آنها نرسیده‌اید.

فراموش نکنید:
- خاطرات‌تان را یک دور مرور کنید. به‌خاطر از این شاخه به آن شاخه پریدن چه فرصت‌هایی را از دست داده‌اید و چقدر راه خود را طولانی کرده‌اید؟
- می‌دانیم که دست خودتان نیست اما اگر احساس می‌کنید توان یا تمرکز تمام کردن کاری را ندارید، از حمایت دیگران استفاده کنید.
- به شناسنامه‌تان نگاه کنید. دیگر زمانی برای تلف کردن نمانده و باید به ثباتی در زندگی خانوادگی، کاری و اجتماعی‌تان برسید. پس در اولین قدم با شرکت در دوره‌های یوگا و هوشیاری تمرکزتان را افزایش دهید.

میان زمین و هوایید؟
در لحظه زندگی می‌کنید و به فکر فردا نیستید؟
نمی‌توانید خودتان را به یک چیز متعهد کنید؟
آدم‌های دیگر فکر می‌کنند شما بی‌خیالید؟
نمی‌توانید تصمیم بگیرید و موضوعات زندگی‌تان را اولویت‌بندی کنید؟


اگر میان زمین و هوایید...
برای شما نه گذشته معنایی دارد و نه آینده. به همین دلیل نه از پیشامد‌های گذشته درس می‌گیرید و نه خود را برای رخدادهای آینده آماده می‌کنید. از نظر دیگران شما فردی شاد و آرام هستید اما آماده نبودتان برای مواجهه با مشکلات احتمالی و چالش‌های پیش رو به شما اجازه نمی‌دهد که واقعا شاد و آرام باشید. شما برای خلاص شدن از فکر و خیال، مشکلات را حل نمی‌کنید بلکه به مکانیسم دفاعی انکار متوصل می‌شوید و بدون حل کردن سختی‌های زندگی‌تان از آنها رو برمی‌گردانید.

فراموش نکنید:
- مراقب باشید آسان‌گیری شما به مرز بی‌خیالی وارد نشود و باعث از دست دادن موقعیت‌های‌تان نشود. آرامش داشتن عالی است اما گاهی آرامش در گرو برداشتن قدم‌های موثر است نه یکجا نشستن و بی‌تفاوتی.

- قبل از آنکه یک لحظه دیگر از زندگی‌تان را بگذرانید، باید این واقعیت را باور کنید که عقربه‌های ساعت سریع می‌چرخند و صفحه تقویمی که خط می‌خورد دیگر برنمی‌گردد. زندگی در لحظه عالی است اما به شرط آنکه چشم‌انداز آینده را نادیده نگیرید و بدون از دست دادن حال برای روزهای بعدی آماده شوید.

معلم اخلاقید؟
به راحتی در مورد آدم‌ها قضاوت می‌کنید؟
مرز‌های محکم و غیرقابل انعطافی در مورد خوبی و بدی دارید؟
وقتی آدم‌ها مطابق مرز‌های شما رفتار نمی‌کنند، در مقابل‌شان جبهه می‌گیرید و روی‌شان برچسب می‌زنید؟
از خودتان مراقبت نمی‌کنید چون به نظرتان افراطی و خودخواهانه است؟

شخصیت شناسی,سبک شخصیتی, شخصیت‌های دردسرساز

اگر معلم اخلاقید...
- برای شما جهان تنها در چند جمله تعریف می‌شود و اگر آدم‌های دیگر هم تعریفی مشابه شما نداشته باشند، از آنها ناامید می‌شوید.

- شما زندگی سختی دارید. مدام با ذره‌بین به رفتارها و افکار دیگران خیره می‌شوید و در ذهن‌تان آنها را تحلیل می‌کنید و انرژی‌ای را که باید صرف آرامش و بهبود زندگی خودتان بکنید، بیهوده در این موارد صرف می‌کنید. ابعاد مثبت و دوست‌داشتنی آدم‌ها برای‌تان در اولویت نیست و کافی است رفتاری که از نظرتان اشتباه است را از سوی آنها ببینید تا سختگیرانه دورشان را خط بکشید و خود را از رابطه‌ای که جنبه‌های مثبتی هم می‌توانست داشته باشد، محروم کنید.

فراموش نکنید
-  نگاهی به خودتان بیندازید. آیا اشتغال ذهنی مداومی که به‌خاطر رفتار و سبک زندگی دیگران برای خود ایجاد کرده‌اید، شما را آزار نمی‌دهد؟ همه ما ابعاد ناخوشایندی هم در شخصیت‌مان داریم و در شرایط سخت خیلی از قانون‌ها را رعایت نمی‌کنیم. پس تا در جایگاه دیگران قرار نگرفته‌اید و دنیا را از دریچه دید آنها ندیده‌اید، روی رفتارهای‌شان برچسب نزنید.

-  زندگی خودتان را آن‌طور که دوست دارید اداره کنید اما از دیگران انتظار نداشته باشید به‌خاطر شما و شبیه شما زندگی کنند. با چنین انتظاری شما تنها حلقه آدم‌های اطراف‌تان را تنگ‌تر خواهید کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی واحدی

داستان موفقیت لیپتون __ ثروت به رنگ چای

شرکت توماس جی. لیپتون از نام مؤسس خود- یک ایرلندی مهاجر که در سال 1865 با کشتی به آمریکا رفت- بهره می‌برد. داستان لیپتون در واقع حکایت فردی است که از فقر کامل به ثروت هنگفت رسید. 

 لیپتون 15 ساله که از کشور خود فرار کرده بود، با 8دلار در جیبش و بدون هیچ دوستی به نیویورک رسید. در آن زمان جنگ‌های داخلی به اتمام رسیده بود و سربازان به خانه‌هایشان بازمی‌گشتند و خواهان کار بودند. لیپتون روزهای زیادی را در خیابان‌های نیویورک به جست‌جوی کار پرداخت تا اینکه پیشنهادی برای کار در مزارع تنباکو ویرجینیا که در جنگ به یغما رفته بود، دریافت کرد. 


برای 4-3 سال بعد، لیپتون تمام سواحل شرقی و سواحل می سی سی پی را برای پیدا کردن هر کاری طی نمود. از میان آنها می توان به کار در مزرعه برنج کارولینای جنوبی، رانندگی در حوالی نیواورلانز، کتاب فروشی حتی آتشنشان در چارلستون کارولینای جنوبی اشاره نمود. او به‌طور دوره‌ای به نیویورک نیز برای جست‌وجوی کار مراجعه می‌نمود ولی ناچار به بازگشت به جنوب، جایی که کارگر محدود بود، می‌شد. او سال‌های زیادی را برای پیدا کردن یک شغل ثابت و سودمند گذراند. روی صورتش بریدگی ناشی از چاقو در نبرد خیابانی با یک اسپانیولی به‌وجود آمد و زمانی که به دلیل نداشتن کرایه راه در میان مسافران مخفی شده بود دستگیر شد. بزرگترین موقعیت او زمانی بود که سرکارگر مزرعه‌ای که در آن کار می‌کرد، وی را که دچار تصادف شده بود و پایش به شدت آسیب دیده بود، برای مراقبت بیشتر به خانه‌‌اش برد. 

در نهایت او توانست در یکی از شعب نیویورک اند مش به عنوان منشی استخدام شود. لیپتون به مدت یک سال در آن شرکت کار کرد و سپس به اسکاتلند بازگشت تا در مغازه پدرش در گلاسگو مشغول به کار شود. اما به سرعت از نوع قدیمی کسب وکار در آنجا به ستوه آمد و در سال 1871 در سن 21 سالگی، مغازه کوچک خود را برای تجارت، راه‌اندازی نمود و چند سال بعد دومین مغازه‌اش را گشود. برای چندسال بعد لیپتون بدون احساس خستگی برای اینکه تجارتش را به یک امپراتوری کوچک تبدیل نماید به‌کار پرداخت و فن نمایش، توانایی محاسبات مالی و عزم راسخ او در انجام این امر به او کمک کرد و در طول مدت 10‌سال لیپتون زنجیره‌ای از 20 خواربار فروشی را اداره می‌کرد. مغازه‌های لیپتون به دلیل خدمات و محل‌های مناسب به شهرت دست یافتند. 


در واقع لیپتون مرتبا از تدابیری استفاده می‌نمود که مشتریان را به مغازه‌های خود وفادار نماید. در سال 1881 لیپتون با استفاده از فن نمایش خود بزرگترین پنیر ساخته شده را وارد کشور نمود، به نمایش گذاشت و به فروش رساند. شیر مورد نیاز این پنیر از 8000 گاو تامین شده بود و 200 سازنده پنیر در ساخت آن مشارکت نموده بودند. لیپتون تصمیم گرفت که سکه‌های طلا درون پنیر قرار دهد و نیروی پلیس زیادی سراسر خیابانی که پنیر به فروش می‌رسید را پوشش داد. 

در عرض دوساعت کل پنیر به فروش رسید و تصویر آن به عنوان نمادی در فروشگاه‌های لیپتون نصب شد. 

در دهه 1880 تجارت غذای لیپتون به 200 مغازه گسترش یافت و لیپتون یک فرد مولتی میلیونر شد. سپس او نظارت روزانه خود بر شرکت را کاهش داد و به مسافرت پرداخت تا موارد جدید را برای اضافه کردن به مغازه‌هایش بیابد.


چای در انگلستان در دهه1880 مورد توجه قرار گرفته بود و هر ساله مقدار زیادی از چای ارزان تولید شده در هند وارد این کشور می‌شد. تقاضا برای چای به میزان 40 میلیون پوند در دهه 1870 رسید و سپس در اواسط دهه 1880 دوبرابر شد. فروشندگان چای اصرار زیادی داشتند که لیپتون چای آنها را در مغازه‌هایش به فروش برساند، اما لیپتون این کار را رد کرد و در نهایت تصمیم گرفت به خارج از کشور مسافرت نماید و تولیدکننده چای مخصوص به خود را بیابد. او در سال 1890 به هند رفت و از مزارع چای دیدن کرد و بخش جدیدی را به زندگی حرفه‌ای خود افزود. 

چای به قیمت 50 سنت بابت هرپوند فروخته می‌شد که برای خانواده کارگران رقمی بالا بود. لیپتون متوجه شد که خودش می ‌تواند چای را کشت و زرع نماید و به قیمت 30 سنت بفروشد. او روش جالبی را برای فروش به کار برد. از آنجا که تا آن زمان چای به صورت باز فروخته می‌شد و خریداران نسبت به تازگی و وزن چای خریداری شده مطمئن نبودند، او بسته‌های رنگی با وزن 1، 0/5، 0/25 پوندی را به بازار عرضه کرد و روی آن نوشت «به‌طور مستقیم از مزارع چای تا درون قوری‌ها».


با افزایش تقاضا، صنعت چای لیپتون به سرعت سود زیادی را نمایش داد. در دهه 1900 امپراتوری لیپتون نه تنها در اروپا بلکه در آمریکا هم گسترش یافت و لیپتون با موفقیت به آمریکا بازگشت و برای اولین بار سهام شرکت در سال 1897 معامله شد. در اواسط دهه 1920 لیپتون در سن 76 سالگی از مدیریت کناره‌گیری نمود و آن را به یک تیم کاری منتقل کرد. 

لیپتون با 1 میلیارد دلار فروش در سال، دهه 1980 را آغاز نمود و در اواخر دهه به بزرگترین شرکتی که غذاهای فریز شده می‌فروشد، تبدیل شد. 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی واحدی

خلاصه 50 کتاب برتر در زمینه موفقیت

سلام دوستان امروز یه کتاب خیلی مفید و ارزشمند براتون گذاشتم امیدوارم لذت ببرید


توضیحات: خلاصه 50 کتاب برتر در زمینه موفقیت
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی واحدی