آیا به حرفی که می‌زنید وفادار هستید یا اغلب اوقات از انجام کاری که قول داده‌اید انجام می‌دهید سرباز می‌زنید؟ بسیاری از ما اغلب اوقات درگیر موضوعات اینچنینی هستیم. برخی از افراد می‌گویند که تماس می‌گیرند و دیگر با شما تماس نمی‌گیرند. برخی دیگر می‌گویند که پیگیر یک پروژه خواهند شد و در آینده این چنین نخواهد شد. برخی دیگر می‌گویند که کاری را در مدت زمان خاص انجام می‌دهند و متاسفانه زیر حرفشان می‌زنند.

شما نسبت به افرادی که اینگونه رفتار می‌کنند چه حسی دارید؟ کسانی که می‌گویند کاری را به انجام می‌رسانند، اما در واقع هرگز به عهدشان وفا نمی‌کنند.

قبل از صحبت راجع به اهمیت ایستادگی بر روی حرف‌هایمان، بعد نیست به این موضوع نگاه کنیم که چطور ممکن است یک فرد به حرفهایی که می‌زند عمل نکند، چه عواملی منجر به بروز این رفتار می‌شود؟

اگر از این دسته از افراد هستید، دو دلیل اصلی عامل بروز این رفتار در شما هستند:

- زمانی که فردی از شما درخواست می‌کند کاری را انجام دهید، شما برای اینکه وی احساس بدی نسبت به شما پیدا نکند سعی می‌کنید تا به او جواب مثبت دهید، حتی اگر خودتان علاقه‌ای برای انجام آن ندارید. در حالیکه اگر واقعاً نمی‌توانید، باید«نه گفتن» را بیاموزید و از آن بهره جویید.

- شما بله را می‌گویید و فکر می‌کنید که می‌توانید کار را انجام دهید، این در حالیست که بخش دیگر وجودتان در مقابل اینکه تحت کنترل قرار بگیرد مقاومت می‌کند. آیا این مهمتر است که تحت کنترل باشید یا اینکه بر سر حرفتان بمانید؟


پنج دلیلی که نشان می‌دهد یا باید چیزی را قبول نکنیم، و یا باید به قول‌مان عمل کنیم:

 کمال
برای من، انجام دادن آنچه که حرفش را می‌زنم، به معنی کمال و بی‌نقصی‌ام است. زمانی که بر سر حرفم نمی‌ایستم، احساسی بدی دارم. حرف من برای خودم ارزش دارد و من آن را سبک نمی‌گیرم. اما اگر شما حرفی می‌زنید یا قولی می‌دهید که برایتان ارزشی ندارد، باید علت را پیدا کنید.

 اعتماد و اطمینان
من به افرادی که بر روی حرفشان نمی‌مانند اعتماد نمی‌کنم. اگر کسی چندین بار زیر حرفش بزند، آن موقع است که من می‌دانم فرد مورد نظر قابل اعتماد نیست. پس من علاقه‌ام را نسبت به اینگونه افراد از دست می‌دهم و حاضر نیستم وقتم را با آنها تلف کنم. در حالی که این موضوع ناراحت کننده است، به خودم قبولانده‌ام که آنها نمی‌توانند بر روی حرفی که می‌زنند بایستاند و آن را همانگونه که باید و شاید انجام دهند.

 احترام به عهد
من دیگر برای افرادی که برای حرف خود ارزش قائل نیستند، احترامی قائل نمی‌شوم. زمانی‌که افراد به من می‌گویند کاری را انجام می‌دهند و از انجام آن سرباز می‌زنند، احساس بدی نسبت به آنها در درونم به وجود می‌آید. در ابتدای مسیر من به آنها یک راه گریز می‌دهم و فرض را بر این می‌گذارم که ممکن است مشکلی مانع از انجام کار توسط آنها شده است. اما در صورتی که وی کارش را بارها و بارها تکرار کند، من دیگر اعتمادم را به وی از دست خواهم داد و دیگر احترامی برای او قائل نمی‌شوم.
در صورتی که می‌خواهید دیگران به شما احترام بگذارند، زمانی بله بگویید که واقعا منظورتان بله است و زمانی نه بگویید که واقعا مظورتان نه باشد. مراقب باشید که ترس شما از تحت کنترل بودن و یا ناراحت شدن فرد مقابل بر روی اعتماد دیگران بر روی شما تاثیر بگذارد.

 احترام به نفس
ما نمی‌توانیم زمانیکه دیگران را ناراحت می‌کنیم، احساس با ارزش بودن داشته باشیم. افرادی که حرف خود را انکار می‌کنند، ارزشی برای خود قائل نمی‌شوند و نمی‌توانند بی‌نقص رفتار کنند. آیا احساس تحت کنترل بودن بیشتر از ارزش شخصی خودتان ارزش دارد؟ آیا زمانی‌که نمی‌توانید به قولتان وفادار بمانید، شوخی می‌کنید که می‌توانید ارزش خودتان را نگه دارید؟ احترام به نفس، نتیجه رفتار محترمانه با خود و دیگران است.

 قدرت شخصی
قدرت شخصی نتیجه رفتار کردن در راه‌هایی است که ما به آنها ارزش و بها می‌دهیم. در واقع مصداق اصطلاحی است که مرد سرش را از دست می‌دهد و اما زیر حرفش نمی‌زند. این اصطلاح ناشی از قدرت شخصی فرد می‌شود و نشان می‌دهد که فردی حاضر است تا سرحد مرگ پیش برود و اما درستی و تمامیتش را از دست ندهد. سعی کنید با خودتان برای نگهداری حرفتان صادق باشید و تا زمانی‌که نمی‌توانید سر حرفی بمانید، قولش را ندهید.
منبع:ایرانسان